ابراهیمابراهیم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

سرباز سوم

مهر و شهریور 92

بدنو کیف میکنی چقدر ماشالله نرمه چقدر بابا و مامان و داداشام به این کار من میخندن راستی از اینکه توی سه ماه گذشته نتونستیم عکسهارو به روز بذاریم روی سایت ببخشید آخه شرایط خوبی نداشتیم و در حال اعمیرات خونه بودیم ایشالله از ماه ابان به بعد دوباره به روز میشیم  عید قربان پیشاپیش به همه شما مبارک باشه مخصوصا به آقای محمودی و خانومش و سه تا پسرای گلش خودشون میدونن چرا به اونا به صورت ویژه تبریک میگیم ایشالله هر چه زودتر زیارت خونه خدا روزیشون بشه و روزی همه اونایی که دوست دارن برن حج ...
20 مهر 1392

شهریور و مهر 92

این آقا محمد حسینه بچه ناب روستای هادی آباد خیلی فعال و مستعد و البته کمی شلوغ کار وقتی رفته بودیم روستا باهاش دوست شدیم خیلی دوست داره برای همیشه تو روستا زندگی کنه ای بابا کارهای این خونه هم که تمومی نداره نمی ذارن ما به کارمون برسیم از چپ داداش سجاد - محمد جواد و محمد حسین اینجا هم خونه حسن آقا شورا از چپ حسین آقا، داداش سجاد که خوابش میاد، محمد جواد، خودم، علی و محمد حسین در منزل حسن آقا شورا فکر کنم بعد صبحونه خوشمزه و پرملات این عکسو گرفتن شما فکر کنید این عکس بعد برگشتن از روستا بوده هر چی بود یادمه که داداش صادق منو برد بیرون تا کمی آب و هوام عوض بشه کلک این ارو میکنه تا من بخابم بعد منو می...
20 مهر 1392

شهریور 92

  ببخشید تو دو سه ماه گذشته بابام خیلی مشغول بود تغییر و جا به جایی و نداشتن اینترنت و ....... اما من تو این مدت خیلی فرق کردم دارم چهار دست و پا راه رفتن را یاد می گیرم تو این مدت خیلی عکس ازم گرفتن فعلا این یکی را داشته باشید تا بعد ...
1 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سرباز سوم می باشد